صدف و شن ریزه ها
زندگی در صدف خویش گهر ساختن است/در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است
صدف کوچک متوجه شد که از میان پوسته اش چند شن ریز وارد شده اند و توی
دلش نشسته اند.با این که چند دانه شن بیشتر نبودند،ولی دردش خیلی زیاد بود.صدف ها
هم با این که ساکت اند،حس دارند و درد را می فهمند.خیال می کنید صدف چه کرد؟
از دست شن هایی بی رحم شکایت کرد؟سر و صدا راه انداخت که چرا چنین وضیعت
دردناکی برای او پیش آمده؟ «نه»
هیچ کدام از این کارها را نکرد و فقط همین طور آرام کف دریا نشست.به خودش گفت:«حالا
که نمی توانم شن ها را از بدنم بیرون کنم،سعی می کنم بهتر و بهترشان کنم.»
حالا سال های سال گذشته و دانه ی شن کوچک،که آن قدر آزارش می داد،تبدیل به یک
مروارید زیبا شده است،مرواریدی براق و درخشنده.
یک صدف کوچک با چند دانه شن چه ها نمی کند!و خدا می داند که اگر ما آدم ها با
چیز های کوچکی که آزارمان می دهند و وارد صدف زندگیمان می شوند،همان کاری را بکنیم
که صدف کوچک کرد،چه ها که نمی توانیم بکنیم.
«برای یادگیری آئین تأثیر گذاری باید تفاوت کنش و واکنش را بدانی.
کنش،بازتاب قدرتمندانه نسبت به شرایط سخت زندگی است و
واکنش،عمل منفعلانه-آه و ناله-است.»
منبع:خوشبختی ساختنی است نه یافتنی/مسعود لعلی