آوای شریعت

محتواها

  • یا سید الساجدین (ع)
  • گناه بعد از توبه
  • گل باشید تا بعد از مرگ نیز معطر بمانید.
  • گاهی چادرم خاکی می شود!
  • کلمه ها
  • چه کسی قبر امام حسین (ع) را ساخت
  • چه کسی را باید خشنود کرد؟
  • چادر
  • پیر زن ها به بهشت نمی روند
  • نمی دانید چه لذتی دارد ...
  • ناسازگاری آزادی انسان با دینداری و باور به خدا
  • می آیی؛می دانم...
  • من از خدا پسر می خواهم!
  • ملکا ذکر تو گویم که تو پاکّی و خدایی / نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
  • مقایسه زن در فرهنگ اسلامی و در فرهنگ غرب
  • معامله با خدا دریچه ای به بی نهایت
  • مشهد الرضا در کلام اهل سنت ...
  • مشتریان کلاه بردار
  • مسئولیت های سازنده در عصر غیبت
  • مسئولیت ما
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آیا تا کنون سخنرانی و مذاکرۀ دینی بهتر از این شنیده اید؟

21 آذر 1392 توسط هزارپیشه

 

اسما دختر یزید انصاری،به نمایندگی از زنان عصر خود،خدمت پیامبر اسلام(ص) که میان اصحاب خود

نشسته بودند،شرفیاب شد و پس از عرض سلام به نمایندگی از زنان گفت:

سخن من سخن تمام زنان،از شرق تا غرب عالم است،یعنی من درد دل آنها را باز می گویم، علاوه بر این،

کسانی مرا خدمت شما فرستاده اند تا به محضر شما عرض کنم،با این که شما پیامبر مردان و زنان هستید

و ویژگی خاصّی در نبوت نسبت به مردان  ندارید و ما زنان نیز چون مردان به شما ایمان آورده ایم و در تحمّل

بار زندگی به مردان کمک می نماییم،خانه داری می کنیم،غذا می پذیم،پارچه برای لباس مردان می بافیم،

حافظ اموال آنها و تربیت فرزندانشان هستیم،با رنج و ناراحتی،فرزند می آوریم و و مسئولیت ادارۀ داخل خانه بر

عهده ماست،در حالی که بیشترین فضیلت از آن مردان است!ما در فضایل اجتماعی،مانند تشییع جنازه و نماز جمعه

سهم کمتری داریم.پیامبر از سخنرانی این زن و فصاحت و بلاغتش در شگفت شدند.رو به اصحاب خود کردند و فرمودند:

«آیا تا کنون سخنرانی و بحث و مذاکرۀ دینی بهتر از این شنیده اید؟»گفتند:نه.خیلی خوب صحبت کرد و استدلال محکمی داشت.

سپس پیامبر در پاسخ اسماء بنت یزید انصاری فرمودند:«شما نیز فضایل و کمالاتی دارید.تنها کافی است که خوب،شوهرداری

کرده و شایسته تربیت کنید و با رضایت شوهر،رضایت خدا را جلب کنید.این کمال شما در مقابل تمام کار های مردان و اجر و

پاداش اصلاحات اجتماعی آنها کافی است.»

مرحوم علامه طباطبایی این روایت را در تفسیر المیزان نقل کرده و می گویند:از این روایت در میابیم که پیامبر گرامی اسلام

در سخنرانی های خود،ارزش خاصی برای زن قائل بوده است و از طرف دیگر،شرکت یک زن مسلمان به نمایندگی از خواهران

دیگر در مجلسی که پیامبر در میان اصحاب خود نشسته و رساندن پیغام زنان دیگر و جواب دادن مستقیم رسول خدا (ص) و

تبیین فضائل و مقامات زن،یک موضوع عادی بوده که در این روایت آمده است و پیامبر نیز این روش را تأیید و تمجید کرده و منطق

و سخنرانی او را برای مردان حاضر در جلسه،تشریح نموده و از آنان درباره صحت استدلال آن زن و شیوایی کلمات وی اقرار گرفتند.

منبع:برای ریحانه/محمود اکبری  

 1 نظر

انگیزۀ غیبت

20 آذر 1392 توسط هزارپیشه

 

 

«لَما تَأخَّرَ عَنهُمُ الیُمنُ بِلِقائِنا وَلَتَعجَّلَت لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا»

یکی از مهمترین انگیزه های پنهان زیستی و راز های غیبت حضرت حجّت سلام الله علیه اینست

که مردم بحمایت و اطاعت از آن حضرت بر نخواستند و در وفاء به پیمان ولایت،

همدستان و یکدل نگشتند.

یعنی باید علّت اساسی غیبت را در خود مردم جستجو کرد و جامعه را مسؤل آن دانست.

زیرا مسلّم است وقتی جامعه،پذیرش حجّت الهی را نداشته باشد و از فرمان او اطاعت نکند،

حجّت خدا خانه نشین میشود،و اگر در خانه هم راحتش نگذارند و قصد جانش کنند،غائب می شود

و به زندگی پنهانی پناه می برد،تا وقتی که شرائط ظهورش محقُّق شود و مردم با جان و دل،

دستوراتش را اجرا کنند .

حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام،بر منبر مسجد کوفه فرمود:

«بدانید که زمین از حجّت خدا خالی نمی ماند،امّا خداوند،در اثر ظلم ستم و اسراف بر نفس(گناهان)مردم،

آنان را از دیدن او کور و محروم خواهند ساخت»،یعنی حجّتش را از چشمهای خلق پنهان می کنند.


منبع:پیام های امام زمان(ع).سیّد جمال الدّین حجاری

 


 نظر دهید »

رسیدگی به امور دیگران

20 آذر 1392 توسط هزارپیشه

 

 

کسی که شب را به روز آورد و به امور مسلمانان رسیدگی نکند،

از مسلمانان نیست

پیامبر اکرم (ص)

 

از طلبه ای نقل شده که گفت:به دکّان سبزی فروشی رفته بودم،دیدم مرحوم حاج میرزا علی قاضی

(استاد عرفان علامه طباطبائی) خم شده و مشغول جدا کردن کاهو می باشد ولی برخلاف معمول

کاهو های پلاسیده و خشن را بر می دارد.بعد از خرید،به دنبال او رفتم علت این کار غیر عادی را

سؤال نمودم،مرحوم قاضی فرمود:

آقا جان!این مرد فروشنده مرد شریف و محتاجی است،و من چون نمی خواهم بلاعوض به

او بدهم تا عزّت او پایمال شود و نیز برای اینکه به کمک بلاعوض عادت نکند،از این کاهوهایی

که خریداری ندارد و درنهایت برای فروشنده ضرر است بر می دارم تا هم از ضرر جلوگیری کرده

و هم بدینوسیله کمکش نموده باشم،در ضمن برای ما هم فرقی نمی کند که کاهوی نازک

بخوریم یا کاهوی پوسیده و کلفت!


گیرم که هزار مسجد آباد کنی                               گیرم که هزار بنده آزاد کنی

گیرم که هزار شب درآیی به نماز                         آن به نبود که خاطری شاد کنی

 

ابوسعید ابوالخیر

منبع:کشکول مدرسی/محمد حسین مدرسی

 نظر دهید »

شفای فلج،زیر قبّۀ حضرت صاحب الزمان (ع)

18 آذر 1392 توسط هزارپیشه

 

 

مرحوم علامه مجلسی از مرحوم شیخ جعفر بن ذهدری روایت می کند

که فرمود:در ایّام کودکی به فلج دچار شده بودم و توانایی حرکت نداشتم.

جدّۀ پدری من بعد از وفات برای معالجۀ من تلاش زیادی کرد ولی ثمری نداشت.

سپس پزشکان بغداد را به یاری طلبید و ایشان نیز از معالجه نا امید شدند،تا این

که به او گفتند که من را زیر قبّۀ حضرت صاحب الزمان (ع) در حلّه بگذارد شاید

خداوند به لطف حضرت صاحب الزمان (ع) سلامتی عنایت فرماید.

چون من را زیر قبّه گذاردند و رفتند،ناگهان جمال دل ربای آن سرور را مشاهده

کردم که فرمود:برخیز!

عرض کردم:ای آقای من!توان برخاستن ندارم.

فرمود:به اذن خدای تعالی برخبز و در ایستادن به من کمک نمود.چون بر خاستم،

اثری از فلج در خود ندیدم.

در این هنگام مردم به سوی من هجوم آوردند و برای تبرّک،لباس های مرا تکّه تکّه

کرده با خود بردند و با لباس های خود مرا پوشاندند.

 

منبع:صفای دل/"کرامات امام زمان (عج)"/برگرفته از کتاب عبقری الحسان/زهرا برقی

 10 نظر

جواهر حکمت

17 آذر 1392 توسط هزارپیشه

 

عامرشعبی گفت:امیرالمؤمین (ع)،بدون هیچ پیش بینی قبلی،نُه جمله فرمود که دیدگاه بلاغت را خیره کرد

و جواهر حکمت را ییتم نمود و دست تمام مردم از اینکه بتوانند یکی از آن جمله ها را به خوبی ادا کنند،کوتاه کرد:

سه جمله آنها در راز و نیاز و سه جمله در حکمت و سه جمله در ادب معاشرت است.


مناجات:


1.خدای من،مرا همین عزت و سر بلندی بس که تو را بنده باشم.


2.و مرا همین سرفرازی بس که تو پروردگارم باشی.


3.تو آن چنانی که من دوست دارم،مرا آن چنان کن که تو دوست داری.


حکمت:


1.ارزش هرکس به همان است که او را زینت بخشد و نیکویش سازد.


2.آن کس که قدر و ارزش خویش بدانست،از هلاکت رها شد.


3.مرد در زیر زبان خود نهفته است.


ادب معاشرت:


1.به هر کس که می خواهی با احسان منّت بگذار تا سرورش باشی.


2.اگرخواهی اسیر کسی باشی،به او نیازمند باش.


3.اگر خواهی هم تراز کسی باشی،از او بی نیاز باشی.

 

منبع:ماه مجلس(کشکول مدرسی)/سید محمد حسین مدرسی

 


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14

كد ساعت و تاريخ

آمار

  • امروز: 1
  • دیروز: 3
  • 7 روز قبل: 67
  • 1 ماه قبل: 387
  • کل بازدیدها: 18725
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس