ملکا ذکر تو گویم که تو پاکّی و خدایی / نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
ای خدای من!چشمان اندیشه را یارای نظر بر ذات بی مثال تو نیست
و من از معرفت تو،آن گونه که لایق توست،محرومم؛پس تو را در آیینه ی
هستی نظاره می کنم و اوصاف تو را در یکایک آفریدگارانت سراغ می گیرم.
کتاب هستی را ورق می زنم و «نام های نیکویت» را بر آن می خوانم.
پروردگارا!در هر کرانه ی این جهان پر شکوه زمزمه ی نام توست و هر که و
هر چه،نشانی از تو دارد،از تو راه می نماید.زیبایی های عالم جلوه ی جمال
تو و خوبی های آن روایت گر کمال تو می گوید و عظمت های آن پرتوهایی از
شکوهمندی جدال تواند.
خدایا!اگر تو خود صاحب این خوبی ها و کمالات نبودی،چگونه می توانستی
این گونه به دیگران خوبی و کمال ببخشی؟
پس ای خدای من!تو را با نام همه ی خوبی ها می خوانم و با همه ی
اسم های نیکو صدا می زنم.
خداوندا!همراه با تأمّل در کتاب هستی،کتاب زندگی را نیز می گشاییم،
همان کتابی که کلام توست و تو خود به من هدیه کرده ای.
خدای من!شیرین تر برای من نام هایی است که تو خود را با آنها خوانده ای
و برگ برگ کتابت را با آن ها مزیّن ساخته ای!
خدای من!گر چه لطف و رحمتت در جهان گسترده است و خوبی هایت همه ی
عالم را پر کرده است،امّا می دانم که مثل هیچ یک از آن ها نیستی.زیرا تو
خالقی و آنها مخلوق،تو سر چشمه ی نوری و آن ها پرتو نور،تو اقیانوس
بی کرانه ای و آن ها جویبارانی خرد در دل کوهساران.
همه ناقصند و تو کامل،همه محدودند و تو نا محدود،همه فانی اند و تو جاوید.