سفارش شگفت انگیز
لقمان رو به فرزندش کرد و گفت:«عزیزم،این پند را از من بشنو و آن را به کار ببر،
در سراسر دوران زندگی ات لذیذترین غذا ها را بخور،بهترین لباس ها بپوش و در
نرم ترین و بهترین بستر ها بیارام!»
پسر لقمان که تا آن زمان هر چه از پدر شنیده بود،دربارۀ میانه روی،ساده زیستی
و مبارزه با نفس بود،شگفت زده از او پرسید:«پدر جان،درست می شنوم؟!»
لقمان لبخندی زد و گفت:«آری،فرزند،آری،درست می شنوی؛مراد از این بیان آنچه
گفتم این است که وقتی دست به سوی غذا دراز کنی که گرسنگی تاب و توان تو
را گرفته باشد،در این صورت ساده ترین غذاها بیشترین لذت را به کام تو خواهد بخشید؛
هنگامی که پیکرت را با پوشیدن لباسی تازه بیارایی که لباس پیشین تو قابل استفاده
نباشد،در این شرایط جامه های کرباس از خلعتی شاهانه برایت برازنده تر و بهتر جلوه
می کند؛همچنین زمانی به بستر بروی که فشار خواب همۀ قوا و حواس تو را گرفته و
کاملاً خسته و آمادۀ خوابیدن باشی،در چنین حالتی است که اگر پاره خشتی را به زیر
سر بگذاری در نظرت بهتر از بالشی از پر قو خواهد آمد
منبع:حکمت های لقمانی/جواد نعیمی